«شما همون “رنگ خدا” هستید»!
مقالات اجتماعی / «میدونی چیه؟ هیچکی منو دوست نداره، عزیزم منو دوست نداره، اگر چشم داشتم میرفتم مدرسه روستا، همه بچههای روستا اونجا درس میخونن، غیر من که باید برم مدرسه نابیناها که اونور دنیاست، معلمون میگه خدا شما نابیناها را بیشتر دوست داره چون نمیبینید، ولی من گفتم اگر ما رو دوست داشت نابینا نمیکرد تا اونو نبینیم، ولی اون گفت خدا دیدنی نیست، خدا همه جا هست، شما میتونید اونو حس کنید، شما میتونید اونو با دستاتون ببینید، حالا من همه جا رو میگردم تا دستم به خدا بخوره و همه چیزو بهش بگم حتی هرچی که تو دلم هست.»
اینها دیالوگهای یکی از معروفترین سکانسهای فیلم «رنگ خدا» به کارگردانی مجید مجیدی است که محسن رمضانی بازیگر نوجوان این فیلم ۸ سال قبل، بعد از گذشت حدود ۱۷ سال، همچنان از حفظ برای ایسنا بیان کرد و گفت که این دیالوگها هیچ وقت از ذهنش پاک نشده است.
ایسنا به بهانه روز جهانی نابینایان مروری دارد بر فیلم «رنگ خدا» مجید مجیدی، یکی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران که با موضوع نابینایان ساخته شده است.
محسن رمضانی با اشاره به روزهای بعد از حضورش در فیلم «رنگ خدا» به ایسنا گفته بود: دیگر معروف شده بودم و هر کسی از جایی خودش را به من میرساند و اظهار لطف و رفاقت میکرد. رفاقتی که برای بعضیها عمقی و برای برخی تنها سود و نفع بود. در مدرسه هم همه خوشحال بودند و محبت میکردند.
او یادآور شده بود: شبی که برای اولینبار فیلم در جشنواره فجر به نمایش درآمد، ساعت ۱۱ شب بود که همه به من تبریک گفتند. شب خوبی که دوست دارم باز هم تکرار شود که البته تکرار آن بستگی به نویسندگان و کارگردانان قهار سینمای ایران دارد که نقشی مناسب من بنویسند و بازی کنم. هنوز هم من را در خیابان میبینند، میشناسند و میگویند:«شما همون رنگ خدا هستید» و من هم سعی میکنم با صبر و حوصله به ابراز احساساتشان پاسخ دهم. وقتی هم فیلم از تلویزیون پخش میشود دوستانم با من تماس میگیرند و تنها زمانی است که یادی از من میکنند.
متن کامل این گفتکو را در این لینک بخوانید.
«رنگ خدا» چهارمین ساختهی مجید مجیدی است که در سال ۱۳۷۷ ساخته شد. این فیلم در سال ۷۸ با اکران در دو سینما توانست به رقم فروش ۱۳۳ میلیون تومانی دست یابد که نشانگر استقبال تماشاگران از آن است.
«رنگ خدا» در هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر شرکت کرد و عنوان بهترین فیلم این جشنواره را به خود اختصاص داد. این اثر همچنین در همان سال فیلم برگزیده تماشاگران شناخته شد.
ساخته مجیدی تاکنون در بسیاری از جشنوارههای معتبر جهانی نیز شرکت کرد و در کشورهایی چون مجارستان، بلاروس، فیلیپین، بلغارستان به اکران عمومی درآمده است.
این فیلم در زمان اکران، پرفروشترین فیلم ایرانی در آمریکا نیز بوده است. «رنگ خدا» همچنین تاکنون دو بار از تلویزیون کویت و شبکه بی.بی.سی دو به نمایش درآمده است.
عبدالمحسن اشمری نویسنده روزنامه القبس کویت دربارهی «رنگ خدا» مینویسد: «این فیلم چهره واقعی سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی را نشان میدهد.»
روزنامه کویتی السیاسه نیز در تعریف از فیلم «رنگ خدا» به نقل از یک منتقد آمریکایی نوشته است: «این فیلم احساس تقرب به خداوند را برمیانگیزد و برعکس دیگر فیلمهای مذهبی فقط به بالا مینگرد و به راست و چپ تمایلی ندارد.»
فاروق عبدالعزیز منتقد سینمای جهان عرب نیز درباره «رنگ خدا» گفته است: منتقدان غربی در سینمای جدید ایران سرچشمهای روحانی یافتهاند که در سینمای غرب مفقود شده است.
در همین حال مجید مجیدی ـ کارگردان «رنگ خدا» ـ دربارهی این اثر چنین اظهار کرده است: در فیلمهایم سعی کردهام که به فطرت انسانها بپردازم. زمانی که «رنگ خدا» را میساختم برخی از منتقدان میگفتند این فیلم نمیتواند در آن سوی مرزها با مخاطب ارتباط برقرار کند، چون «رنگ خدا» به موضوع خداجویی میپردازد، ولی در غرب چنین احساسی وجود ندارد. من اعتقاد داشتم مگر میتوان خدا را حذف کرد.
این کارگردان همچنین درباره اسم فیلم گفته بود: من درباره اسم فیلمها فکر نمیکنم و آنها را انتخاب نمیکنم و نام فیلم به صورت خودکار به ذهنم میآید. به عنوان مثال، زمانی که در لوکیشن فیلمبرداری در یک جنگل در حال کار بودیم، باران بارید و پس از آن یک آسمان صاف و درخشان ظاهر شد. به آسمان نگاه کردم و از بچههای حاضر در فیلم پرسیدم چه اسمی برای آسمان انتخاب میکنند. آنها همگی از رنگها برای توصیف آسمان استفاده کردند، اما من به آنها گفتم اگر قرار باشد نامی برای آن انتخاب کنم به آن «رنگ خدا» میگویم و نام فیلم نیز در انتها «رنگ خدا» شد. این موضوع به صورت ناخودآگاه به ذهنم خطور کرد و پس از آن دیدم که این نام با موضوع فیلم نیز ادغام شده است
«رنگ خدا» آن قدر تاثیرگذار بود که با استقبال تماشاگران آمریکایی، اروپایی و ژاپنی مواجه شد.
فیلمنامهی «رنگ خدا» به قلم خود کارگردان دربارهی محمد دانشآموز هشت سالهای است که در مدرسه نابینایان درس میخواند.وی پس از یکسال همراه پدر به زادگاهش روستایی در ارتفاعات شمال باز میگردد این بازگشت مکاشفه او در طبیعت و هستی است مکاشفهای که پدر از آن غافل است.
مجید مجیدی درباره این فیلم گفته بود: بعد از نمایش «رنگ خدا» در یکی از جشنواره های خارجی، پزشکی با من تماس گرفت و گفت ۱۵سال با خدا قهر کرده بودم ،اما با دیدن رنگ خدا دوباره آشتی کرده ام و می بینم انگار سالهاست که برداشتم از خداوند اشتباه بوده است.( کتاب در قلمرو دیدار .گفت وگوی مفصل رضا درستکار با مجید مجیدی صفحه۱۲۷)