مقالات سیاسی / روزنامه جمهوری اسلامی در سالروز فقدان آیتالله هاشمی رفسنجانی نوشت: از دست دادن ثروت بزرگ نیروی انسانی، به دو صورت عملی میشود؛ فراری دادن آنها به خارج و منزوی کردنشان در داخل.
هرچند عوامل اجرائی ضایع کردن ثروت ملی نیروی انسانی به هر دو صورت، عناصر افراطی و نفوذی هستند، ولی واقعیت اینست که آنها با برخورداری از حاشیه امن ناشی از سیاست حامیانه از چنین رفتارهای زیانباری است که میتوانند به خیانت خود ادامه بدهند. بنابراین، خود سیاست باید تغییر کند و با به وجود آمدن فضای باز آزاداندیشانه که حاکمیت قانون در آن تضمین شده باشد، همگان بتوانند بدون برخورد با مانع به حقوق شهروندی خود برسند و توان خود را برای خدمت به کشور بکار بگیرند.
به این مناسبت که امروز، ۱۹ دیماه، سالروز فقدان آیتالله هاشمی رفسنجانی است، موضوع منزوی کردن ثروت ملی نیروی انسانی کشور را با اشاراتی به رفتاری که با ایشان شد پی میگیریم.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در تاریخ معاصر به عنوان یکی از رجال بزرگ سیاسی در سطح جهان مطرح است. اگر به اظهارنظرهای صاحبنظران، متفکران و سیاستمداران نیم قرن اخیر جهان مراجعه کنید خواهید دید همگی برای آیتالله هاشمی رفسنجانی احترام ویژهای قائل بوده و هستند و او را برای تمام مدیران کشورهای مختلف، مشاوری صاحب آراء صائب میدانند. حتی در زمانی که آقای هاشمی رفسنجانی در قدرت نبود و در داخل کشور آماج تبلیغات سوء گسترده و تحت فشارهای سیاسی شدید قرار داشت، رؤسای جمهور، سران و مسئولان بلندپایه کشورهای مختلف در سفر به ایران تلاش میکردند با او دیدار کنند و در دیدارهایشان با صراحت به او میگفتند برای ما دیدار با شما یک امتیاز است. رئیس دولت وقت به وزارتخارجه دستور داده بود به آن دسته از سران کشورها که در سفر به تهران خواستار دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی هستند مجال چنین دیداری را ندهد. رئیس جمهور یکی از کشورها که متوجه این کارشکنی شده بود، از مسیری غیر از وزارت امور خارجه کشورمان وارد شد و بازگشت خود از ایران را به تأخیر انداخت بطوری که تا موفق به دیدار با آقای هاشمی رفسنجانی نشد به کشور خود بازنگشت. او در دیدارش به آقای هاشمی گفت به من به دروغ گفتند آقای هاشمی مایل به دیدار با شما نیست و من به سفیرمان گفتم مستقیماً با دفتر آقای هاشمی تماس بگیرید و بگوئید من خواهان دیدار با شما هستم و به این صورت این دیدار صورت گرفت.
در داخل کشور نیز صاحبان اندیشه، آقای هاشمی رفسنجانی را شناسنامه انقلاب، از استوانههای نظام و مدیر کمنظیری که در مهار بحرانها تسلط خود را به اثبات رسانده بود میدانستند. او توانسته بود ایران جنگزده را با دست خالی بازسازی کند و در مدار توسعه قرار دهد. هرگز ادعا نمیکنیم و خود آقای هاشمی رفسنجانی هم چنین ادعائی نداشت که بیعیب و نقص بود، اما از جمعبندی نقاط قوت و ضعف او قطعاً میتوان به این نتیجه رسید که او از رجال بزرگ سیاسی تاریخ معاصر و از مدیران کمنظیری بود که به ایران خدمات زیادی کرد و سیاسیون جهان به ویژه نهضتهای آزادیبخش نیز از خدمات او بهرهمند شدند.
ما با این انسان بزرگ که در آزادسازی ایران از یوغ استبداد رژیم پهلوی و استعمار آمریکا و شوروی نقش بسزائی داشت، برای شکلگیری قانونمند نظام جمهوری اسلامی تلاش فوقالعادهای به عمل آورد، در دفاع مقدس خدمات بزرگی به کشور کرد و در عرصه گسترش علم و صنعت و توسعه کشور سهم بزرگی برعهده داشت، رفتاری کردیم که با کمتر دشمنی چنان میکنند. سیل تهمت، دروغ، فشارهای سیاسی، محرومیت از حقوق قانونی، بایکوت خبری و انواع و اقسام محدودیتها را بر او تحمیل کردیم بطوری که در ۲۰ سال آخر عمرش در حالی که مجموعهای گرانبها از تجربیات را با خود داشت، و از نشاط جسمی و روحی قابل توجهی نیز برخوردار بود، نتوانست آنگونه که میخواست و میتوانست به کشور خدمت کند. قطعاً اگر او امروز در میان ما بود و مجالی برای فعالیت داشت، کشور با شرایط نابسامان کنونی مواجه نبود. هاشمی رفسنجانی کسی بود که بحران را پیشبینی میکرد و زمینههای پدید آمدن آن را از بین میبرد و اگر دشمن بحرانسازی میکرد، با مدیریت قوی، توطئه دشمن را خنثی میکرد. زیانی که امروز متوجه کشور شده، ناشی از سیاست میدان دادن به عناصر افراطی و نفوذی است، همان سیاستی که هاشمی رفسنجانی را منزوی کرد. اگر خواهان جلوگیری از وارد شدن این قبیل زیانها به کشور هستید، باید ریشه این سیاست زیانبار را بسوزانید.