امید بخشیدن با تزریق صداقت

روزنامه جمهوری اسلامی

توصیه به امیدآفرینی و فاصله گرفتن از یاس و ناامیدی که مسئولین نظام این روزها بر آن تاکید می‌کنند، قطعاً مفید و عمل به آن بر همه لازم است. این را باید یک اصل قطعی و تردیدناپذیر و دائمی بدانیم و به آن پای‌بندی نشان بدهیم کمااینکه رئیس‌جمهور رئیسی نیز در جلسه اخیر هیات دولت گفت: «انسان خداجو همواره به امید زنده است و ما به عنوان خادمان ملت، هم باید نسبت به آینده امید داشته باشیم و هم روح امید را در جامعه تزریق کنیم».
با تصدیق و تایید اصل ضرورت امید داشتن و تزریق امید به جامعه، سوال بسیار مهمی که باید به آن پاسخ داده شود اینست که تزریق امید به جامعه چگونه می‌تواند تحقق یابد؟
ممکن است یک پاسخ این باشد که با خودداری از ایجاد ناامیدی در مردم می‌توان مانع ناامید شدن گردید و با گفتن مطالب مثبت و برشمردن خدمات و اقدامات نتیجه‌‌بخش می‌توان مردم را به آینده امیدوار کرد.
در صحت این پاسخ هیچ تردیدی وجود ندارد. مهم‌تر اینکه هر ایرانی علاقمند به وطن خود وظیفه دارد به این توصیه عمل کند. در قبال انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نیز تمام علاقمندان به انقلاب و نظام چنین احساس وظیفه‌ای دارند و به آن عمل می‌کنند، اما آیا همین کافی است یا برای امیدآفرینی و فاصله گرفتن جامعه از یاس و ناامیدی کار بیشتری باید کرد؟ پاسخ به این سوال است که تکلیف این موضوع را روشن می‌کند.
پاسخ روشن و تردیدناپذیر اینست که مردم باید در جریان شفاف‌ امور باشند و آنچه اتفاق می‌افتد به آنها گزارش شود و چیز پنهانی وجود نداشته باشد تا همواره امیدوار بمانند و دچار ناامیدی نشوند. تزریق امید به جامعه با شعار و سخن و خطابه و توصیه قابل تحقق نیست. امیدواری از جنس احساس نیست، از جنس لمس کردن است. از قدیم گفته‌اند «با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود» خود حلوا را باید به مخاطب بدهید و مجال خوردن آن را هم به او بدهید تا دهانش شیرین شود. وقتی دهان شیرین شود، نیازی نیست حلوا حلوا کنید. او حلوا را چشیده و شیرینی آن را حس کرده. بنابراین، شما چه بگوئید و چه نگوئید، او شیرینی حلوا را تصدیق می‌کند.
مردم، با تمام وجود مایل هستند آینده را روشن ببینند و سرشار از امید باشند. این خواسته وقتی برآورده می‌شود که احساس کنند هر روز یک گام به بهتر شدن وضعیت مادی و معنویشان نزدیک‌تر می‌شوند و اگر چنین نیست، مشکلات و ناکامی‌ها به صورت عادلانه میان همه اعم از مسئولین و مردم توزیع می‌شود. اینکه عده‌ای بدون مشکل زندگی می‌کنند و عده‌ای هر روز فربه‌تر و متورم‌تر می‌شوند ولی عموم مردم هر لحظه بیشتر در گرداب گرانی‌ها فرو می‌روند و دسترسی‌شان به امکانات و مواد غذائی دشوارتر می‌شود، چنین وضعیتی زمینه‌ای برای امیدواری باقی نمی‌گذارد.
از این بدتر، گزارش‌های خلاف واقعی است که بعضی مسئولین به مردم می‌دهند. تورم بالا می‌رود، آنها از طریق رسانه ملی به مردم می‌گویند تورم را پائین آورده‌ایم! بازار ارز راکد است و دلار در کانال ۳۲ هزارتومان درجا می‌زند، مسئولین می‌گویند بازار ارز آرام شده است! روسای اتحادیه‌های اصناف گزارش می‌دهند در اثر گرانی‌های شدید دو ماه اخیر میزان خرید مردم کاهش یافته، مسئولین می‌گویند وضع مردم بهتر شده است. با این گونه تبلیغ کردن و شعار دادن، نمی‌توان امید را به جامعه تزریق کرد. تزریق امید به جامعه حتی در بدترین شرایط اقتصادی هم میسر است ولی نه با دادن اطلاعات غلط و گزارش‌های خلاف به مردم بلکه با برخورد صادقانه و پرهیز از دروغ و خلاف‌گوئی.
حضرات مسئولین تصور نکنند با وارد ساختن اتهام به کسانی که به خاطر گرانی‌ها از آنها انتقاد می‌کنند می‌توانند بر واقعیت‌ها سرپوش بگذارند. اینها واقعیت‌هائی هستند که مردم لمسشان می‌کنند. شما اگر انتقادکنندگان را متهم به بدخواهی و تزریق ناامیدی به جامعه کنید، درباره مراجع تقلید که آشکارا می‌گویند داد مردم از گرانی‌ها بلند است چه خواهید گفت؟ درباره نمایندگان مجلس که از خودتان هستند ولی هر روز از گرانی‌ها انتقاد می‌کنند و می‌گویند نمی‌دانیم جواب مردم حوزه‌های انتخابیه‌مان را چگونه بدهیم، چه خواهید گفت؟ حال که ثابت شده است نمی‌توانید مشکلات اقتصادی را حل کنید، لااقل با مردم صادق باشید و از طریق تزریق صداقت به جامعه درصدد امیدوار ساختن مردم برآئید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *