در این نوشتار به بررسی شجره نامه و اصالت امام خمینی (س) و زمان هجرت اجداد ایشان از نیشابور به هند میپردازیم. این مقاله همچنین توضیح خواهد داد که پدربزرگ امام خمینی به چه دلیل دوباره به ایران بازگشت و در خمین ساکن شد.
اصالت امام خمینی و شجره نامه ایشان
در این نوشتار به بررسی شجره نامه و اصالت امام خمینی (س) و زمان هجرت اجداد ایشان از نیشابور به هند میپردازیم. همچنین درباره دلایل و زمان بازگشت خانواده امام خمینی به ایران و سکونت در خمین توضیح خواهیم داد. در این مقاله شرح حال و زندگینامه پدر و مادر، خواهران و برادران، همسر، فرزندان و نوادگان امام خمینی را نیز به طور خلاصه مطالعه خواهید کرد.
اصالت امام خمینی
اجداد امام خمینی اهل کجا بودند؟
اجداد امام خمینی اهل نیشابور بوده اند، جد سیزدهم ایشان سیدحیدر موسوی اردبیلی کردی است که از سوی دایی خود که پدر همسر او نیز بوده است به نام میرسیدعلی همدانی برای تبلیغ اسلام راهی کشمیر هند می شود. پس از این هجرت فرزندان و نوادگان سیدحیدر راه پدر را در هند ادامه می دهند؛ تا زمانی که پدربزرگ امام خمینی که به سیدهندی شهرت دارد و در هند متولد شده است، به ایران بازمی گردد و در خمین ساکن می شود.
در همین رابطه در کتاب مرحوم آیت الله پسندیده نیز آمده است: «جد اعلای ما «سید بزرگ» ملقب به «دین شاه» که از سادات هند بوده و در کشمیر سکونت داشته است و کلمه «شاه» پس از نام ایشان به معنی سید است. پدربزرگ ما مرحوم سیداحمد معرف به سیداحمد هندی به شهادت اوراق قباله جات موجود فرزند دین علیشاه است… ایشان بین سالهای ۱۲۴۰ و ۱۲۵۰ قمری از مسقط الرأس خود در هند و کشمیر به عتبات عالیات به قصد زیارت و یا جلای وطن مسافرت کردند و شاید به مناسبت فرار از ما لایطاق و قدرت دولت انگلیس ترک موطن خود را ترجیح داده باشند. و…»
شجره نامه امام خمینی
هجرت جد اعلای امام خمینی به کشمیر
سیدحیدر موسوی اردبیلی کردی جد اعلای امام خمینی بود، او با تالیف دو رساله به نام های «نفحه العرفان» با موضوع عرفان و «هدایه المستشرقین» در حقانیت مذهب امامیه به آینه دار معرفت شهرت یافته بود. وی در سال ۷۶۶ هجری قمری (مصادف با سال ۷۴۴ هجری شمسی) در راس کاروانی برای تبلیغ اسلام راهی کشمیر هند شد. این کاروان از سوی عارف بزرگ میرسیدعلی همدانی که دایی و پدر همسر سیدحیدر بود برای دعوت به اسلام راهی هند شده بود.
سیدعلی با هفده واسطه از طریق امام حسین علیه السلام به امام علی علیه السلام می رسید، و از سمت مادر نیز با شانزده واسطه سیدحسینی بود. بنابر این سیدحیدر موسوی (که جداعلای امام خمینی و خواهر زاده سیدعلی همدانی بوده است) هم از سمت پدر و هم از طرف مادر سیدحسینی بوده است.
زمانی که سیدحیدر در کشمیر حضور داشت، سلطان شهاب الدین شاهمیری برای او و سیدحسن سمنانی و تاج الدین سمنانی احترام بسیاری قایل بود به همین خاطر آن ها توانستند به راحتی به تبلیغ اسلام بپردازند، و پس از ۵ سال که شرایط را برای ورود سیدعلی همدانی به کشمیر مناسب تشخیص دادند به مکه رفتند و پس از آن که فریضه حج را به جا آوردند راهی ایران شدند و به همراه سیدعلی و هفتصد نفر از سادات هنرمند در سال ۷۷۴ یا ۷۷۶ هجری قمری (مصادف با سال ۷۵۱ یا ۷۵۲ هجری شمسی) عازم کشمیر شدند.
با ورود آنان بسیاری از هندوان و بوداییان نزد سیدعلی و مبلغان او از جمله سیدحیدر، سیدحسن و سیدتاج الدین آمدند و مسلمان شدند تا آنجا که روسای دیگر آیین ها نیز نزد آنان آمدند و به اسلام گرویدند و پس از آن معابدشان را به مسجد تبدیل کردند.
بعد از آن سیدعلی همدانی مبلغانی را به کاشغر و تبت نیز فرستاد و در مجموع در فاصله سال های ۷۷۶ تا ۷۸۵ هجری قمری (مصادف با ۷۵۳ تا ۷۶۲ هجری شمسی) که ایشان در آنجا حضور داشت حدود یک صد هزار نفر مسلمان شدند.
سیدعلی همدانی در سال ۷۸۶ هجری قمری (مصادف با ۷۶۳ هجری شمسی) رحلت نمود، اما این سیر ادامه یافت و خواجه اسحاق ختلانی و سیدحیدر (جد اعلای امام خمینی) و سیدمحمد (فرزند سیدعلی همدانی) و برادران سمنانی کار خود را ادامه دادند.
سیدحیدر از همسرش بی بی بارعه که دختر سیدعلی همدانی بود دو فرزند پسر به نام های سیدمحمد جبل العاملی و سیدمحمد صابر داشت. در شجره نامه او که نزد سادات تپلی در هندوستان موجود است ۹۷۵ تن از علما هستند.
او همچنین از همسر دیگرش که دختر میرمحمد مدنی بود پسری به نام فیروز و دختری به نام فاطمه داشت، که همگی راه پدر را در پیش گرفتند. اما در میان فرزندان سیدحیدر، سیدمحمد جبل العاملی نوربخش ثانی لقب گرفت، او با دختر عمه خود یعنی دختر میرمحمد همدانی پسر سیدعلی همدانی ازدواج کرد.
سلطان زین العابدین که سلطانی عدالت پرور و آزاده بود جانشین سلطان اسکندر شد و دست سیدمحمد جبل العاملی را در تبلیغ دین باز گذاشت و همچنین در نواحی کشمیر املاکی را به او بخشید. سیدمحمد از سوی پدر زن خود میرمحمد همدانی پسر سیدعلی همدانی برای تبلیغ دین اسلام به تبت و کاشغر رفت و آمد داشت و سرانجام او نیز مانند پدرش به شهادت رسید و بدن او در مالوه به خاک سپرده شد.
سید عبدالغنی فرزند سیدمحمد جبل العاملی بود که به دلیل سیر و سلوک به قدوه المرتاضین، سراج المله و الحق یاد می شود. او با امام العارفین میرشمس الدین عراقی مروج با استقامت شیعه در ساختن امام باره تاریخی در جدی بال در کشمیر همکاری داشته است و از بزرگان کبرویه بود.
او سه پسر به نام های سیدعبدالله، سیدحسین و سیدحسن داشت. سیدعبدالله عالم و صاحب رساله «انوارالهدی» بود که به تبلیغ اسلام می پرداخت و برخی از اعضای خانواده او از اهالی علم بودند و مدت هفتاد سال امام جماعت بودند.
میرسیدحسین از بزرگان کبرویه نوربخشیه بود و فرزندی نداشت و سرانجام به شهادت رسید.
میرسیدحسن نیز از علما و بزرگان کبرویه نوربخشیه و جامع علوم عقلی و نقلی بود. او دو پسر به نام های سیدنوروز و سیدباقر داشت، او نیز همچون جدش و پدر و برادرش در راه تبلیغ دین به شهادت رسید. پس از او دو فرزندش سیدنوروز و سیدباقر نیز در راه تبلیغ به شهادت رسیدند.
تدوین شجره نامه اجداد امام خمینی تا رسیدن نسب ایشان به امام موسی کاظم (علیه السلام)
سید نوروز فرزندی به نام عبدالهادی داشت که برای اثبات سیادتش شجره نسب خود تا امام موسی کاظم علیه السلام را نوشت و به همراه قرآن کریم به خط کوفی که کتابت حضرت علی علیه السلام بود به حاکم کشمیر نواب محمد ابراهیم خان داد. بعد از درگذشت او دو نفر از اعضای خانواده او در میربحری ساکن شدند و به تبلیغ دین پرداختند که سادات میربحری از نوادگان آنان هستند، اما پسرش سیدیحیی در دولت آباد ساکن شد.
سید یحیی نیز شهره به زهد و تقوا بود، او پسری به نام سیدحسن داشت که به آقاحسین معروف بود، او آثار متعددی دارد از جمله «شرح قانون ابوعلی سینا» و «ریاض الامه». یکی از پسران سید حسن، حکیم سیدامیرالدین (پدربزرگ پدربزرگ امام خمینی) نام داشت که از علما بود و مرثیه سرایی نیز می نمود، و در علم حکمت نیز تالیفاتی دارد، پسر دیگرش سیدهادی نام داشت که در علم و حکمت مهارت داشت.
سید هادی پسری به نام علامه سیدرضا داشت که صاحب شرافت بود، یکی از دختران او با حاجی باقر در ایران ازدواج کرده بود به همین خاطر او به ایران سفر می کرد. یکی از پسران علامه سیدرضا نیز سیدعلی نام داشته که به ابن الرضا شهرت یافته بود، او علامه زمان خود بود و صاحب کتاب «کلح الجواهر» است، سیدرضا فرزندی دیگر به نام سیدعسگر نیز داشت که اولادش در نجف ساکن شدند. علامه ابن الرضا فرزندانی به نام های سیدمحمد طبیب و سیدمصطفی داشت. سیدمصطفی در جامعه باب العلم استاد بود و تدریس می کرد، و پسرش سیدمحمد انیس کاظمی مولف «رشحات کوثر» است.
حکیم سیدامیرالدین نیز پسری به نام سیدصفدر داشت، که در سال ۱۲۴۶ هجری قمری (مصادف با ۱۲۲۷ هجری شمسی) به علت اغتشاشات فرقه ای با همراهی دو فرزند خود به نام های سیدبزرگ و سیدعبدالله از دولت آباد به لکنهو آمد. سیدعبدالله به مقام استادی نواب واحد علی شاه حاکم لکنهو دست یافت، او سه پسر به نام های سیدمصطفی، سیدقاسم و سیدانوار داشت. سومین پسر سیدصفدر حکیم سیدجواد نام داشت که طبیب شاهی شده بود و طبیب کرنل میان سنگ شد. او ازدواج نکرد و در سال ۱۲۶۴ هجری قمری (مصادف با ۱۲۲۷ هجری شمسی) از دنیا رفت.
سیدبزرگ نیز پنج پسر داشت از جمله سیداحمد، سیدعبدالحکیم که به حکیم شاهی شاهنواز بود، و سیدقاسم. سیدبزرگ به همراه پسر بزرگش سیداحمد به کشمیر آمد و در همان زمان بود که با یک تاجر ایرانی قرابت داشت، و به همین خاطر سیداحمد به عنوان داماد تاجر ایرانی راهی ایران شد و پس از آن دوباره به کشمیر آمد و بعد از آن برای همیشه به ایران بازگشت. خود سیدبزرگ دوباره به لکنهو بازگشت و یک بار دیگر به کشمیر آمد. اما در اختلافات شیعه و سنی که در سال ۱۲۸۹ روی داد خانه او را آتش زدند، در همان زمان تنها در سرینگر هفتصد خانه شیعیان را سوزاندند. در آن ماجرا سیدبزرگ نیز زخمی شده و به لکنهو رفت و در آنجا وفات یافت، او در کوله کنج به خاک سپرده شد. شرح این ماجرا به قلم حکیم سیدمحمد فرزند ابن الرضا به فارسی نگاشته شده است، شجره نامه نیز که شامل علما و سادات این سلسله جلیله است نزد سیدانیس کاظمی که در شاه آباد جوندی ساکن بوده است وجود دارد.
چگونگی بازگشت پدربزرگ امام خمینی به ایران
مطابق با شجره نامه یاد شده، سیداحمد پسر ارشد سیدبزرگ که به دین علی شاه کشمیری ملقب شده است، جد اعلای امام خمینی است. کلمه شاه که بعد از نام او آمده است به معنای «سید» بوده است. او در فاصله سال های ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ هجری قمری (مصادف با ۱۲۰۴ تا ۱۲۱۳ هجری شمسی) از هند و کشمیر به قصد زیارت به عتبات عالیات سفر کرد. در مدتی که در عراق اقامت داشت، با یوسف خان، پسر محمدحسین بیک کمره ای، که اهل فرفاهان از دهات خمین بود آشنا شد و به تقاضای آنان به قصد اقامت در خمین و ارشاد اهالی آنجا به سوی آن شهر حرکت کرد. برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به زندگینامه پدر امام خمینی (س) مراجعه کنید. یوسف خان در شب جمعه بیست و هفتم رجب المرجب سال ۱۲۰۲ از دنیا رفته است، این تاریخ که برحسب قاعده هجری شمسی است نشان می دهد که مرحوم سیدهندی قبل از سال ۱۲۴۰ هجری قمری به خمین آمده است.
در تاریخ ۱۷ رمضان سال ۱۲۵۷ هجری قمری (مصادف با ۱۱ آبان سال ۱۲۲۰ هجری شمسی) سیدهندی با سکینه خانم، خواهر یوسف خان ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری به نام آقا مصطفی که در ۲۹ رجب سال ۱۲۷۸ هجری قمری (مصادف با ۱۰ بهمن سال ۱۲۴۰ هجری شمسی) به دنیا آمد و سه دختر به نام آغا بانو خانم که در پنچشنبه ۱۸ ربیع الاول سال ۱۲۷۲ هجری قمری (مصادف با ۷ آذر ماه سال ۱۲۳۴ هجری شمسی) متولد شد، و صاحب خانم و سلطان خانم بودند.
سید احمد از زوجه دیگرش پسری بزرگ تر از همه اولادها داشت که اسمش سیدمرتضی بود و به سیدآقا شهرت داشت، و حافظ الصحه (به معنای رئیس بهداری) بود. پیش از سال ۱۲۵۵ هجری قمری (مصادف با سال ۱۲۱۸ هجری شمسی) سیدهندی دو همسر به نام های شیرین خانم دختر عابدگلپایگانی و بی بی جان خانم دختر کربلایی سبزعلی خمینی داشت، و به جز همین دو پسر و سه دختر که از آنها یاد شد، فرزند دیگری نداشت. سیداحمد هندی املاک و مستغلاتی در خمین خریداری کرد و از راه همین املاک امرار معاش می کرد.
اسناد دیگری وجود دارد که نشان می دهد پدربزرگ امام خمینی در هند همسر و فرزند نداشته است و تنها در ایران ازدواج کرده است. بعضی از اقوام همسرانش از افراد محترم و سرشناس بوده اند.
سیدهندی فردی بسیار جدی بوده است که به شدت مقید به عمل به امر به معروف و نهی از منکر بوده است، او نسبت به وقوع خلاف شرع بسیار حساس بوده و با شمشیر برای جلوگیری از خلاف شرع اقدام می کرده است. مرحوم سیداحمد هندی به نوشتار و گفتار فارسی مسلط نبوده است، در تاریخ ۱۲ ذیقعده سال ۱۲۵۴ هجری قمری (مصادف با ۷ بهمن ماه سال ۱۲۱۷ هجری شمسی) دو همسر او به نام های شیرین خانم و بی بی جان خانم تمام مهریه شان را به همسرشان مصالحه کرده اند.
این اسناد همچنین نشان می دهد که سیدهندی اموالش را در تاریخ ۱۷ شوال سال ۱۲۸۱ هجری قمری (مصادف با ۲۵ اسفند ۱۲۴۳ هجری شمسی) به صورت شرعی میان دو پسر خود آقاسیدمرتضی و آقاسیدمصطفی و سه دختر خود مرحوم آغابانو خانم، سلطان خانم و صاحب خانم تقسیم کرد. در این تاریخ سیدمصطفی حدودا سه سال و نیمه و چهار فرزند دیگر رشید بودند.
سیدهندی بعد از این مصالحه دوباره املاکی خریداری کرده و به پسر کوچک تر خود آقا سیدمصطفی بخشیده است. او در سال ۱۲۸۶ هجری قمری (مصادف با سال ۱۲۴۸ هجری شمسی) و یا اواخر سال ۱۲۸۵ هجری قمری (مصادف با سال ۱۲۴۷ هجری شمسی) از دنیا رفته است و در آن زمان همه فرزندانش در قید حیات بودند. در زمان رحلت او یکی از دخترهایش ازدواج کرده بود و دو دختر دیگرش در خانه با مادر خود زندگی می کردند.
فرزندان مرحوم سید هندی
شرح حال فرزندان مرحوم سیدهندی از این قرار است:
۱- مرحوم سید مرتضی (سید آقا) حدودا در سن بیست و دو یا بیست و سه سالگی تقریبا در سال ۱۲۸۷ یا ۱۲۸۸ هجری قمری (مصادف با سال ۱۲۴۹ یا ۱۲۵۰ هجری شمسی) از دنیا رفت.
۲- مرحومه سلطان خانم با یکی از خوانین قلعه خمین به نام مرحوم کریم خان ازدواج کرده بود، او دو پسر و دو دختر داشت که یکی از دخترانش تاج نساء خانم و دیگری مریم خانم نام داشتند، یکی از پسرانش امامقلی خان نام داشت که صارم لشکر لقب گرفته بود و به بیگلر بیگی معروف بود، و پسر دیگرش میرزا یحیی نام داشت که در یکی از مدارس جدید در تهران معلم بود.
۳- آغا بانو خانم در تاریخ پنجشنبه ۱۸ جمادی الاول ۱۲۷۲ هجری قمری (مصادف با ۶ بهمن ماه سال ۱۲۳۴ هجری شمسی) متولد شد، او با مرحوم شکرالله خان قلعه ای که یکی دیگر از خوانین معروف خمین بود ازدواج کرد و پس از فوت او به همسری مرحوم آخوند ملامحمدجواد کمره ای که از علمای معروف عصر خود در خمین بود درآمد، او از ازدواج دوم خود سه پسر به نام های مرحوم حاج میرزا رضا نجفی (که از اساتید مرحوم پسندیده و امام خمینی بود)، مرحوم میرزا علی محمد ملقب به امام جمعه (این شهرت علی رغم این بود که او نماز جماعت و جمعه برگزار نمی کرد) و مرحوم حاج آقا صدرالدین نجفی داشت.
۴- صاحب خانم نیز دوبار ازدواج کرد، همسر اول او شکرالله خان از خوانین و روسای ایل بربرود بود، و بعد از فوت همسرش با شوهر خواهر متوفایش آغابانو خانم که مرحوم ملا محمدجواد نام داشت ازدواج کرد. صاحب خانم بانویی بسیار شجاع و بالیاقت بود، او فرزندی نداشت و پس از شهادت مرحوم برادرش -پدر امام خمینی- خانه مجلل خویش به همراه نوکرها و کلفت ها را رها کرد و به همراه همسر برادرش هاجر خانم (مادر امام خمینی) سرپرستی فرزندان برادر را برعهده گرفت و برای خونخواهی برادرش و پیگیری قصاص قاتل راهی اراک و پس از آن تهران شد و بعد از قصاص قاتل به خمین بازگشت. او تا زمان وفاتش در سال ۱۳۳۶ هجری قمری (مصادف با ۱۲۹۶ هجری شمسی) بر اثر ابتلا به و با سرپرستی زندگی فرزندان برادر را برعهده داشت.
۵- در تاریخ پنجشنبه ۲۹ رجب سال ۱۲۷۸ هجری قمری (مصادف با ۱۰ بهمن ماه سال ۱۲۴۰ هجری شمسی) سیدمصطفی خمینی در خانه ای که بعدها محل تولد حضرت امام بود، متولد شد. او حدود ۸ سال را در دوران حیات پدرش زندگی کرد، در کودکی در یکی از مکتب خانه های قدیم به تحصیل پرداخت و پس از آن برای بهره برداری از محضر علمای حوزه اصفهان عزم بار سفر بست. او در سال ۱۳۰۵ هجری قمری (مصادف با ۱۲۶۷ هجری شمسی) به همراه همسر و دخترش آغاخانم، برای ادامه تحصیل به نجف رفت. وی با مرحوم آیت الله العظمی میرزای شیرازی هم عصر بود. بعد از چند سال به درجه اجتهاد رسید و سپس به ایران بازگشت و به هدایت مردم در امور دینی پرداخت.
در حدود سال ۱۳۰۰ هجری قمری (مصادف با سال ۱۲۶۲ هجری شمسی) سیدمصطفی با هاجر آغاخانم، دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خمینی المسکن خوانساری الاصل نوه مرحوم حاج محمدحسین معروف به خوانساری ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه دختر و سه پسر بود که به ترتیب مولود آغاخانم، آقاسیدمرتضی (مرحوم پسندیده)، آقانورالدین (هندی) فاطمه خانم، آغازاده خانم، روح الله (امام خمینی) نام داشتند.
او در ۲۲ بهمن ماه سال ۱۲۸۱ هجری شمسی (مصادف با ۱۴ ذی القعده سال ۱۳۲۰ هجری قمری) پس از گذشت چهار و ماه و ۲۲ روز بعد از تولد فرزند کوچکش روح الله به علت مقاومت در برابر زورگویی خوانین تحت حمایت حکومت به شهادت رسید.
پدر و مادر امام خمینی
پدر امام خمینی آقاسیدمصطفی نام داشت، او در خمین متولد شد. پدرش مرحوم سیداحمد هندی و مادرش مرحوم سکینه خانم نام داشت.
سیدمصطفی در کودکی به مکتب خانه رفت و زبان عربی آموخت و پس از آن برای ادامه تحصیلات به اصفهان و نجف رفت. او در سال های ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰ هجری قمری (سال های ۱۲۷۳ تا ۱۲۸۱ هجری شمسی) مرجع امور دینی مردم در خمین بود.
در سال ۱۳۰۰ هجری قمری (مصادف با ۱۲۶۲ هجری شمسی) با هاجر آغاخانم، دختر مرحوم آقا میرزا احمد خوانساری ازدواج کرد. هاجر آغاخانم مادر امام خمینی، به تدریس دروس مذهبی اشتغال داشت، آن ها در همان سال برای ادامه تحصیلات آقا سیدمصطفی راهی نجف شدند.
آنها در نجف زیر نظر مرحوم میرزای شیرازی به تحصیل پرداختند، و سال ۱۳۱۲ هجری قمری مصادف با سال ۱۲۷۳ هجری شمسی به خمین بازگشتند. مرحوم میرزای شیرازی بر افکار و اندیشه های آقا سیدمصطفی، پدر امام خمینی تاثیر بسیاری گذاشت و همین امر موجب شد که ایشان بعد از دستیابی به درجه اجتهاد به اصرار اهالی خمین به وطن خود بازگردد و رهبری دینی مردم را عهده دار شود. ایشان بعد از بازگشت به خمین عهده دار ریاست مدرسه علمیه خمین شد، او از نفوذ بالایی در میان مردم برخوردار بود و مردم ایشان را فخرالمجتهدین می نامیدند. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به مقاله پدر امام خمینی، زندگینامه و نحوه شهادت وی که پیشتر در بخش زندگینامه امام خمینی (س) منتشر شده مراجعه نمایید. ایشان در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی در مبارزه با خوانین در راه احقاق حقوق مردم به شهادت رسید، پیکر ایشان پس از شهادت به اراک منتقل شد، و به عنوان امانت به خاک سپرده شد، پس از مدتی از آنجا به قبرستان وادی السلام نجف اشرف انتقال یافت و نشانی دقیقی از محل دفن ایشان در دسترس نیست.
در زمان شهادت آقا سید مصطفی، سید روح الله خمینی ۵ ماه بیشتر نداشت. برای مطالعه بیشتر درباره نحوه تولد امام خمینی و نامگذاری ایشان، مقاله جماران درباره تاریخ تولد امام خمینی را مطالعه کنید.
برادران و خواهران امام خمینی
همان طور که پیش از این اشاره شد، امام خمینی دو برادر و سه خواهر بزرگتر از خود به نام های آغاخانم، آقاسیدمرتضی، آقا نورالدین، فاطمه خانم، آغازاده خانم داشتند که در ادامه اطلاعات موجود در ارتباط با هر یک از ایشان به طور مختصر می آید.
آغاخانم
شناسنامه آغاخانم نشان می دهد که در ۱۸ جمادی الثانی سال ۱۳۰۵ هجری قمری (۱۲ اسفند ماه سال ۱۲۶۶ هجری شمسی) در خمین متولد شده است، او با میرزا رضا نجفی پسر عمه خود (پسر آخوند ملا محمدجواد) ازدواج کرد و در تاریخ ۲۴ رجب سال ۱۳۴۳ هجری قمری (مصادف با ۲۹ بهمن ماه سال ۱۳۰۳ هجری شمسی) از دنیا رفت، او در قم به خاک سپرده شده است.
فاطمه خانم
اطلاعاتی که از فاطمه خانم وجود دارد نشان می دهد ایشان متولد شوال سال ۱۳۱۲ هجری قمری (مصادف با ۱۱۷۶ هجری شمسی) بوده اند.
آقازاده خانم
آقازاده خانم نیز در سال ۱۳۱۸ هجری قمری (مصادف با ۱۲۷۹ هجری شمسی) متولد شده اند، ایشان دو پسر و دو دختر به نام های حاج امان الله خان مستوفی، احمدخان مستوفی، حاجیه انیس الملوک و بانو مهین خانم داشتند.
سیدنورالدین
سیدنورالدین در سحرگاه روز ۲۷ رمضان سال ۱۳۱۵ هجری قمری (مصادف با ۳۰ بهمن سال ۱۲۷۶ هجری شمسی) در عمارت مسکونی پدرش در خمینی متولد شد، او ۵ ساله بود که پدرش به شهادت رسید، و در سن ۶ سالگی به لباس روحانیت ملبس شد. سیدنور الدین تحصیلاتش را ابتدا در خمین و سپس در اصفهان سپری کرد. او در ابتدا کشاورزی می کرد، و دوره ای را به عنوان رئیس دادگستری خمین انتخاب شد، مدتی متصدی دادگستری بود.
سیدنورالدین در سال ۱۳۴۰ هجری قمری (مصادف با سال ۱۳۰۱ هجری شمسی) برای نخستین بار ازدواج کرد، که حاصل آن یک پسر به نام محمد، و دو دختر به نام های اقدس خانم و منظر خانم بود. او در دومین ازدواجش با خانمی از خانواده مستوفی وصلت کرد که حاصل آن چهار پسر به نام های منصور، مسعود، محسن و مهدی و یک دختر به نام زینب خانم است.
آقای هندی به دلیل ارتباطاتش با خوانین ایل بختیاری مورد سوء ظن رضاخان قرار داشت، و مدت ها تحت تعقیب بود.ایشان در تیرماه سال ۱۳۵۵ هجری شمسی دار فانی را وداع گفت. برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به زندگینامه ایشان مراجعه فرمایید.
سیدمرتضی
فرزند دیگر آقا سیدمصطفی و هاجر آغابانو خانم سیدمرتضی بود، او هنگام شهادت پدر حدود ۷ سال سن داشت. زمانی که مادر و عمه او (صاحب خانم) به همراه برادرش نورالدین و خواهر بزرگترش و چند تن دیگر از افراد برای قصاص قاتل پدرش راهی اراک و تهران رفته بودند او نیز آنان را همراهی می کرد.
سیدمرتضی بعد از فراگیری دروس مقدماتی حوزه در خمین در سال ۱۳۲۷ هجری قمری (مصادف با ۱۲۸۸ هجری شمسی) به اصفهان رفتند و در مدرسه ملاعبدالله و همچنین مدرسه جده بزرگ تحصیل کردند. پس از آن راهی نجف شد و توانست از حضرات آیات مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی اجازه اجتهاد دریافت کند و پس از بازگشت به خمین علاوه بر برگزاری نماز جماعت به تدریس فقه، کلام، نحو و منطق برای برخی از منبری ها و مامورین دولت پرداخت. آیت الله سیدمرتضی پسندیده از اولین اساتید حضرت امام بود، او منطق، مطول، سیوطی و خط نستعلیق را به ایشان آموزش داد.
ایشان در خمین دفتر معاملات و ازدواج داشت که بعدها به پایگاهی برای مبارزین مبدل شده بود. او در زمان جنگ جهانی اول با نیروهای متفقین و انگلیس ها مخالف بود، و با تامین غذای آنان مخالفت می کرد. او همچنین با بعضی عقاید رضاخان مانند کشف حجاب نیز مخالفت می ورزید.
او در جریان نهضت اسلامی ایران از ابتدا به حمایت از برادر کوچکتر خود پرداخت و در این راه رنج های بسیاری را متحمل شد. ایشان در دوران تبعید امام، وکالت ایشان در امور شرعی را برعهده داشت که این امر تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه داشت، او مورد اطمینان صد در صد ایشان بود و حضرت امام به ایشان علاقه بسیار داشتند و همیشه بر حفظ حرمت احترام ایشان تاکید می کردند.
مرحوم آیت الله پسندیده در تاریخ ۲۲ آبان سال ۱۳۷۵ (مصادف با اول رجب ۱۴۱۷ هجری قمری) بعد از بیش از یک قرن حیات با برکت دعوت حق را لبیک گفت، پیکر ایشان در حرم حضرت معصومه (س) در مسجد بالاسر به خاک سپرده شده است. برای مطالعات بیشتر می توانید به زندگی نامه آیت الله پسندیده مراجعه کنید.
همسر امام خمینی
خانم خدیجه ثقفی در سال ۱۲۹۲ در تهران متولد شد، او دختر مرحوم میرزا محمدثقفی و دختری باهوش و استعداد بود که تحصیلاتش را در دبیرستان های تازه تاسیس شده پشت سر گذاشت، زبان فرانسه را در مدرسه و زبان عربی را نزد امام فراگرفت و به ادبیات فارسی مسلط بود.
او به واسطه دوستی مشترک میان پدرش و امام خمینی (س) به نام سیدمحمدصادق لواسانی در سال ۱۳۰۸ علی رغم رضایت اولیه، بعد از خواستگاری های متعدد با دیدن خواب های متبرک به عقد امام خمینی درآمد. روایت ازدواج امام خمینی و خانم خدیجه ثقفی را اینجا بخوانید. حاصل ازدواج آنان ۸ فرزند بود که ۳ نفر از آن ها را در کودکی از دست دادند، و ۵ فرزند دیگرشان به نام های شهید آیت الله مصطفی خمینی، خانم صدیقه مصطفوی، خانم فریده مصطفوی، خانم زهرا مصطفوی و مرحوم حجه الاسلام و المسلمین احمد خمینی بودند.
خانم ثقفی در مراحل مبارزات حضرت امام با ایشان همراهی می کردند و در دوران تبعید امام به عراق در کنار ایشان حضور یافتند. ایشان همچنین در حوادثی مثل شهادت حاج آقا مصطفی، رحلت امام و از دست دادن فرزند کوچکشان حاج احمد خمینی صبورانه استقامت ورزیدند. برای آگاهی بیشتر به زندگینامه خانم خدیجه ثقفی مراجعه فرمایید.
خانم ثقفی سرانجام پس از تحمل ۷ ماه بیماری در اول فروردین ماه سال ۱۳۸۸ دار فانی را وداع گفتند، و پیکرشان در مرقد مطهر حضرت امام به خاک سپرده شد.
فرزندان امام خمینی
امام خمینی (س) و خانم خدیجه ثقفی ۸ فرزند داشتند که ۳ نفر از آن ها در کودکی از دنیا رفتند، شرح حال دیگر فرزندان را در ادامه مشاهده می کنید.
پسران
خلاصه ای از زندگینامه پسران امام خمینی (س) به این شرح است:
سیدمصطفی خمینی
نخستین فرزند امام خمینی سیدمصطفی نام داشت که در ۳۰ آذر ماه سال ۱۳۰۹ شمسی در قم متولد شد. او تحصیلات ابتدایی را در قم سپری کرد و در دوران نوجوانی به فراگیری علوم دینی پرداخت.
در سال ۱۳۲۶ در ۱۷ سالگی توانست دوره مقدماتی علوم حوزوی را به پایان برساند و بعد از دو سال و نیم به مرحله سطح وارد شده و معمم شد، او در ۲۲ سالگی توانست دوره سطح را به پایان برساند و در درس خارج امام خمینی (س) و آیت الله العظمی بروجردی حاضر شود. َ
سیدمصطفی در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید، و در سن حدودی ۲۵ سالگی تدریس علوم عقلی و نقلی را آغاز کرده و تالیفات متعددی داشت. او هنگام تبعید در ترکیه نیز دو جلد کتاب تالیف کرد که نشان از استعداد و هوش سرشار او دارد.
ایشان در سال ۱۳۳۳ با خانم معصومه حائری، دختر آیت الله شیخ مرتضی حائری ازدواج کرد، حاصل این ازدواج ۴ فرزند به نام های محبوبه، حسین، و مریم بود، فرزند چهارم ایشان نیز پیش از تولد در حمله کماندوهای رژیم پهلوی از دنیا رفت.
سیدمصطفی در مبارزات علیه رژیم پهلوی فعالیت فراوانی داشت، و بارها دستگیر و تبعید شد. ایشان در دوران حضور امام در ایران و همچنین دوران تبعید ایشان نقش چشمگیری در مبارزات پدر ایفا کرد، برای اطلاع از جزئیات بیشتر در ارتباط بافعالیت های سیاسی او می توانید به بخش مبارزات در زندگینامه آیت الله مصطفی خمینی مراجعه فرمایید.
حاج آقا مصطفی سرانجام در سن ۴۷ سالگی، سحرگاه یکشنبه اول آبان سال ۱۳۵۶ به طور مرموز و ناگهانی در منزل خود به شهادت رسید، جزئیات این حادثه در قسمت شهادت زندگینامه ایشان آمده است که برای آگاهی بیشتر در این ارتباط می توانید به آن مراجعه کنید. پیکر شهید دوشنبه دوم آبان در صحن حرم مطهر حضرت علی علیه السلام در مجاور مقبره علامه حلی به خاک سپرده شد.
سیداحمد خمینی
کوچکترین فرزند امام خمینی سیداحمد نام داشت که در ۲۰ اسفند سال ۱۳۲۴ در قم متولد شد. او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن نقش موثری در ساماندهی روابط پدر و سیاستمداران ایفا می کرد.
پس از اخذ دیپلم تحصیلات حوزوی را آغاز کرد، و بعد از چند سال سطوح عالی را پشت سر گذاشت، از شخص ایشان نقل شده است که در سفرهایشان به نجف در کلاس های پدر و برادر گرامیشان حاضر می شدند.
سیداحمد آقا در سال ۱۳۴۸ با خانم دکتر فاطمه طباطبایی دختر آیت الله سلطانی طباطبایی ازدواج کرد، که حاصل این وصلت سه فرزند به نام های حجت الاسلام سیدحسن خمینی، حجت الاسلام سید یاسر خمینی و سید علی خمینی است.
ایشان از ابتدای مبارزات در کنار حضرت امام حاضر بودند، اما پس از تبعید امام به ترکیه و پس از آن نجف کم کم نقش موثرشان در نهضت روشن تر شد، اما فصل جدید در زندگی سیاسی ایشان با شهادت برادر بزرگترشان آیت الله مصطفی خمینی آغاز شد و در آن زمان امام ایشان را به عنوان وصی خود تعیین کردند.
پس از پیروزی انقلاب نیز ایشان همواره در کنار پدر حضور داشتند، و سرانجام در اسفند ماه سال ۱۳۷۳ در بیمارستان بستری شدند، و پس از پنج روز در شامگاه ۲۵ اسفند ماه دعوت حق را لبیک گفتند، پیکر ایشان در مرقد مطهر پدر گرامیشان به خاک سپرده شده است. برای آگاهی بیشتر در ارتباط با زندگی و مبارزات ایشان می توانید به زندگینامه ایشان مراجعه فرمایید.
دختران
خلاصه ای از زندگینامه دختران امام خمینی (س) به این شرح است:
صدیقه مصطفوی
خانم صدیقه مصطفوی فرزند دوم، و دختر ارشد امام خمینی (س) هستند. ایشان در سال ۱۳۳۰ با مرحوم آیتالله حاج شیخ شهابالدین اشراقی وصلت کردند، حاصل این ازدواج ۷ فرزند به نامهای نفیسه، زهرا، نعیمه، علی، عاطفه، محمدتقی و مرتضی است.
سرانجام داماد ارشد امام بیستم شهریور ماه سال ۱۳۶۰ بر اثر سکته مغزی و قلبی از دنیا رفت و ایشان بار پرورش فرزندان را به تنهایی به دوش کشیدند.
فریده مصطفوی
دومین دختر حضرت امام خانم فریده مصطفوی نام دارد. ایشان در سال ۱۳۳۳ با حاج محمد حسن اعرابی ازدواج کردند، حاصل این ازدواج یک دختر به نام فرشته است. ایشان در دوران تبعید امام یکی از وکلا و مسئول پاره ای از امور مالی امام بودند. ایشان در سال ۱۳۸۹ بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفتند و بدن ایشان در امام زاده علی بن جعفر قم به خاک سپرده شد.
زهرا مصطفوی
سومین دختر امام خمینی زهرا مصطفوی نام دارد.او دبیر کل تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی و دکترای الهیات و عضو هیات علمی دانشکده الهیات (گروه کلام و فلسفه اسلامی) دانشگاه تهران است.
ایشان با دکتر محمود بروجردی ازدواج کردند، که حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای لیلی و مسیح است.
نوادگان امام خمینی
در تصویر زیر همسران و فرزندان دختران و پسران امام خمینی (س) به تفکیک نمایش داده شده است: