سالم سازى اجتماع، یک اصل مهم اسلامى است و یکی از بحث های ضروری اخلاق، آداب معاشرت و نحوه عملکرد در جامعه است؛ از این رو ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ بر آن بسیار تأکید داشته اند.
امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در بیانات خود، توصیه های مهمی درباره اخلاق در جامعه دارند. این نوشتار در پی گرد آوری برخی از دستورات ایشان درباره اخلاق در جامعه و آداب معاشرت می باشد.
نفع رساندن به دیگران:
از نقاط بسیار حساس در اخلاق اسلامى حسّ تعاون و تعاضد و خدمت به مردم، به خصوص خدمت به مؤمنان و صالحان است. از مجموعه تعالیم اسلامى و سیره اولیاء ـ علیهم صلوات اللّه ـ استفاده مىشود که پس از اداى فرایض، بالاترین وسیله براى تقرّب به خداوند متعال این خصلت نیکو است.[۱]
امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در این رابطه می فرمایند:
« خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا شَیْءٌ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَان.»[۲]
«دو خصلت است که بالاتر از آن دو نیست: ایمان به خدا و نفع براى برادران.»
ادب:
از نکاتی که امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ در اخلاق اجتماعی بر آن تأکید دارند رعایت ادب است. ایشان درباره ادب می فرمایند:
«کَفَاکَ أَدَباً تَجَنُّبُکَ مَا تَکْرَهُ مِنْ غَیْرِک.»[۳]
«در ادب تو همین بس که پرهیز کنى از آنچه از دیگران خوشت نمىآید.»
در مقابل، امام با بی ادبی مخالفت می کنند و یکی از رفتارهای خلاف ادب را چنین بازگو می نمایند:
«لَیْسَ مِنَ الْأَدَبِ إِظْهَارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الْمَحْزُون.»[۴]
«اظهار شادى در حضور فرد غمگین، دور از ادب و انسانیّت است.»
تواضع:
از صفاتی که امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ بر آن تأکید دارند تواضع است. تواضع آن است که انسان در مقایسه با دیگران برای خویش امتیاز و برتری قائل نشود.[۵] امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ ، تواضع را نعمت می دانند و می فرمایند:
«التَّوَاضُعُ نِعْمَهٌ لَا یُحْسَدُ عَلَیْهَا.»[۶]
«فروتنى و تواضع نعمتى است که هیچ کس بدان حسد نورزد.»
ایشان از باب نمونه، نشانه هایی برای شخص متواضع بیان می نمایند:
«مِنَ التَّوَاضُعِ السَّلَامُ عَلَى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الْمَجْلِس.»[۷]
«از نشانههاى فروتنى: سلام کردن به همه، و نشستن در پائین مجلس است.»
ایشان درباره شخصی که در پائین مجلس می نشیند چنین می فرمایند:
«مَنْ رَضِیَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّى یَقُوم.»[۸]
«کسى که به نشستن در پائین هر مجلس و محفلى تن دردهد، تا زمانى که برخیزد خدا و فرشتگان پیوسته بر او درود فرستند.»
رفاقت:
دوست عاقل هرگز تبهکارى رفیق خود را توجیه نمى کند؛ بلکه آن را دوستانه تذکر مى هد. دوست واقعى کسى است که عیب دوست خود را به او بگوید؛ گرچه نباید عیوب کسى را در حضور دیگران به او گفت؛ زیرا ارائه عیب در انظار دیگران اثرى ندارد و او را مى رنجاند؛ چون چنین نصیحتى به منزله سرزنش است، نه نصیحت. بنابراین، باید آن را به صورت خصوصى و آن هم دوستانه و خیر خواهانه به او تذکر داد؛ نه به صورت عیب جویانه و براى این که تذکر دهنده بخواهد خود را مطرح کند و ضعف او را به رخش بکشد. [۹]
امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ می فرمایند:
«مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیَهً فَقَدْ شَانَه.»[۱۰]
«هر کس که برادرش را در خفا و پنهانى اندرز دهد، بدون شکّ او را آراسته، و اگر آشکارا موعظه کند رسوایش ساخته است.»
در مقابل دوست عاقل، دوست جاهل است. امام درباره دوستی با چنین افرادی می فرمایند:
«صَدِیقُ الْجَاهِلِ تَعِب.»[۱۱]
«دوست نادان مایه رنج و زحمت است.»
امام یکی از ویژگی دوست و برادر خوب را چنین بر می شمارند:
«خَیْرُ إِخْوَانِکَ مَنْ نَسِیَ ذَنْبَکَ إِلَیْه.»[۱۲]
«بهترین برادران تو کسى است که از خطاى تو نسبت بخود فراموش کند.»
ایشان درباره راه های کسب دوست، به ویژگی رفتاری خود انسان اشاره می کنند و می فرمایند:
«مَنْ کَانَ الْوَرَعُ سَجِیَّتَهُ وَ الْکَرَمُ طَبِیعَتَهُ وَ الْحِلْمُ خَلَّتَهُ کَثُرَ صَدِیقُهُ وَ الثَّنَاءُ عَلَیْهِ.»[۱۳]
«کسی که پارسایی، خلق او و کرم، طبیعت او و حلم، خصلت او باشد دوست و ثناگویش زیاد می شود.»
امام، برخی صفات یک رفیق بد را چنین بیان می کنند:
«بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذَا وَجْهَیْنِ وَ ذَا لِسَانَیْنِ یُطْرِی أَخَاهُ شَاهِداً وَ یَأْکُلُهُ غَائِباً إِنْ أُعْطِیَ حَسَدَهُ وَ إِنِ ابْتُلِیَ خَذَلَه.»[۱۴]
«چه بد است آن بندهاى که دو رو و دو زبان است. برادرش را در حضور مىستاید و در غیاب بدگوئى مىکند. اگر عطایى یابد بر او حسد ورزد و چون گرفتار شود تنهایش گذارد.»
همسایه داری:
حقّ همسایگى نزدیک به حقّ رحم و خویشان است؛ زیرا همسایگى حقّى است وراى حق برادرى اسلامى. به این معنى که همسایه مسلمان علاوه بر حقّ برادرى اسلامى، حق دیگرى نیز دارد؛ بنابراین هر که در حق همسایه عداوت یا بخل ورزد گناهکار است. [۱۵]
امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ یکی از ویژگی همسایه بد را این گونه بر می شمارند:
«مِنَ الْفَوَاقِرِ الَّتِی تَقْصِمُ الظَّهْرَ جَارٌ إِنْ رَأَى حَسَنَهً أَطْفَأَهَا وَ إِنْ رَأَى سَیِّئَهً أَفْشَاهَا.»[۱۶]
«از جمله گرفتاری هاى کمرشکن، همسایهاى است که چون خوبى یا کار نیکى بیند آن را پنهان سازد، و چون بدى بیند آن را افشا نماید.»
خشم نکردن و کینه توز نبودن:
غضب، کیفیّتى نفسانى است که باعث حرکت روح از درون به بیرون براى غلبه و پیروزى مىشود و مبدأ و سرچشمه آن انتقامجویى است.
غضب طرف افراط است و اگر شدید باشد موجب حرکت شدید مىشود که به سبب آن حرکت، حرارتى در مغز و اعصاب پدید مىآید و همچون دود تیرهاى نور عقل را مىپوشاند و کار و اثر آن را ضعیف مىکند و از این رو پند و اندرز در خشمگین اثر نمىبخشد؛ بلکه بر درشتى و شدّت آن مىافزاید. [۱۷] امام حسن عسکری درباره غضب می فرمایند:
«الْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَر.»[۱۸]
«خشم کلید هر شرّى است.»
«حقد» عبارت است از در دل عداوت و دشمنی کسی را داشتن و منتظر فرصت مناسب برای ابراز آن بودن. در واقع «حقد»، خشم و غضبی است که امکان ظهور و بروز نیافته است و سرکوب شده و در دل می ماند تا روزی، فرصت بروز پیدا کند. [۱۹] امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ درباره شخص کینه توز می فرماید:
«أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَهً الْحَقُود.» [۲۰]
«آسایش کینهتوزان از همه مردم کمتر است.»
پرهیز از دروغگویی:
از اخلاق بد اجتماعی که امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ از آن نهی فرموده اند دروغگویی است. ایشان با تشبیهی، نهایت بدی دروغ را چنین بیان می کنند:
«جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ فِی بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهُ الْکَذِب.»[۲۱]
«کارهاى زشت را در خانهاى قرار دادهاند و کلیدش دروغگوئى است.»
توصیه امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ به شیعیان:
از برنامه های امام حسن عسکری ـ علیه السلام ـ ، توصیه های اخلاقی به شیعیان بوده است. ایشان در توصیه ای به شیعیان، دستورات فردی و اجتماعیِ مهمی راجع به اخلاق آنها بازگو می کنند :
«أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَهِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صَلُّوا فِی عَشَائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ فِی حَدِیثِهِ وَ أَدَّى الْأَمَانَهَ وَ حَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا شِیعِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ.
اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً جُرُّوا إِلَیْنَا کُلَّ مَوَدَّهٍ وَ ادْفَعُوا عَنَّا کُلَّ قَبِیحٍ فَإِنَّهُ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ حُسْنٍ فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ مَا قِیلَ فِینَا مِنْ سُوءٍ فَمَا نَحْنُ کَذَلِکَ.
لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ قَرَابَهٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ تَطْهِیرٌ مِنَ اللَّهِ لَا یَدَّعِیهِ أَحَدٌ غَیْرُنَا إِلَّا کَذَّابٌ.
أَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلَاوَهَ الْقُرْآنِ وَ الصَّلَاهَ عَلَى النَّبِیِّ فَإِنَّ الصَّلَاهَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ.
احْفَظُوا مَا وَصَّیْتُکُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکُمُ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکُمُ السَّلَام.»[۲۲]
« شما را سفارش مىکنم به رعایت تقواى الهى، و پارسایی در دینتان، و تلاش و کوشش در راه خدا، و راستگویى، و پس دادن امانت به کسى که به شما اعتماد کرده، خوب باشد یا بد، و طول سجده، و خوش همسایگى، زیرا محمّد صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم همین دستورات را آورده است، و در میان آنها نماز گزارید، و در عزایشان شرکت کنید، و از بیمارانشان عیادت نمایید و حقوقشان را رعایت کنید؛ زیرا هر یک از شما که در دینش پارسا، و در کلامش صادق بوده و امانت را پس دهد، و اخلاقش را با مردم نیکو دارد، گفته می شود: او شیعى مذهب است. همین مرا شاد و خرسند سازد. از خدا بترسید و موجب زینت شوید و مایه عیب و ننگ نباشد. همه دوستى و محبّت را به سوى ما جلب نمایید و هر زشتى و ننگى را از ما دور سازید؛ زیرا هر خوبى که در باره ما گویند ما اهل آن هستیم و هر بدى که گفته شود از ما به دور است. برای ما در کتاب خدا حقی است و با رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله و سلّم خویشى و نسبتى است، و ما را از جانب خدا پاکى و طهارتى است که غیر ما هیچ کس دعوى این مقام نکند جز دروغگو. بسیار ذکر خداى گویید و در فکر مرگ باشید و زیاد قرآن بخوانید و بر پیامبر صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر پیامبر ده حسنه دارد. سفارشاتم را به خاطر بسپارید و شما را به خدا مىسپارم. و سلام و درود من بر شما باد.»
منابع
[۱] . نقطه ها ى آغاز در اخلاق عملى، ص۴۷۷.
[۲] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۹.
[۳] . بحار الأنوار، ج۷۵، ص ۳۷۷.
[۴] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۹.
[۵] . اخلاق اسلامی، ص۱۴۰.
[۶] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۹.
[۷] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۷.
[۸] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۶.
[۹] . مراحل اخلاق در قرآن، ص۸۴ .
[۱۰] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۹.
[۱۱] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۹.
[۱۲] . بحار الأنوار، ج۷۵، ص ۳۷۷.
[۱۳] . بحار الأنوار، ج۷۵، ص ۳۷۹.
[۱۴] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۸.
[۱۵] . علم اخلاق اسلامى ج۳، ص۳۵۷.
[۱۶] . تحف العقول عن آل الرسول، ص۴۸۷.
[۱۷] . علم اخلاق اسلامى،ج۲، ص۳۴۷.
[۱۸] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۸.
[۱۹] . اخلاق اسلامی، ص۱۷۱.
[۲۰] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۸.
[۲۱] . بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۷۷.
[۲۲] . تحف العقول عن آل الرسول، ص ۴۸۸.
منبع:رسا