آسیب ‌شناسی نظام جمهوری اسلامی از نگاه امام خمینی

مقالات سیاسی و اجتماعی: یکی از بزرگترین دغدغه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی که به کرات و در مقاطع مختلف و در دیدار با اقشار گوناگون جامعه همواره از آن اظهار نگرانی و ناراحتی و خطر می‌کردند مسائله آسیب پذیری انقلاب اسلامی و به تبع آن نظام جمهوری اسلامی است. تاریخ عبرت برای پند گیرندگان به ویژه دل‌سوزان نظام جمهوری اسلامی است که چگونه از دل مشروطیت که با پیشتازی علما، و خون دل مردم و با هدف برقراری عدالت و ممانعت از ظلم و دیکتاتوری آغاز گردید، با اختلاف و تفرقه میان کنش‌گران سیاسی سمت و سوی آن نیز تغییر یافت و تبعات آن همچنان برای ملت ایران باقی است. این اتفاق نیافتاد مگر این که اختلاف بین سیاست مداران و در نتیجه اختلاف بین مردم سبب شد تا بیگانگان و عوامل نفوذی آنان بتوانند از شور و حرکت مردم برای منافع نامشروع خود استفاده کنند و روشن است که هر جا هم همین اختلاف و شکاف باشد، نتیجه همان خواهد شد که در مشروطه اتفاق افتاد. از نظر امام خمینی، انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ و نظام برآمده از آن نیز ازسوی برخی آسیب‌ها تهدید می‌شود که اگر چاره اندیشی نشود همه دستاوردهای آن به باد می‌رود. این هشدارهای امام خمینی، به ویژه در این ایام که برخی از شکاف‌های نهفته در متن جامعه، سرباز کرده‌اند، بسیار حائز اهمیت و قابل توجه ویژه توسط دل دادگان به راه امام خمینی است. آسیب‌های مورد نظر امام از قرار زیر است.
۱) جدایی از مردم
از نظر حضرت امام خمینی همان‌طور که پیروزی انقلاب با پشتیبانی مردم بوده و حضور مردم ضامن پیروزی بود، جدایی از مردم نیز باعث شکست انقلاب و نظام می‌شود. ایشان در این زمینه می‌فرمایند: «دولتی که پشتیبان ندارد شکست می‌خورد، همه شکست‌های که از دولت‌هایی که درخارج شکست می‌خورند و مال خودمان هم دیدیم که رژیم سلطنت اصلا به هم خورد، برای همین بود که تفاهم بین ملت و رژیم نبود، اگر ملت با رژیم تفاهم داشتند این مسائل پیش نمی‌آمد. وقتی این طور شد نمی‌توان دوام داشته باشد. ممکن است سر نیزه تا یک مدتی باشد اما نمی‌تواند دوام داشته باشد. بپرهیزید از اینکه از ملت جدا بشوید. شما را بخواهند جدا بکنند، ملت هم باید بپرهیزد از این که از شما جدا باشد» (صحیفه امام، ‏۹/ ۱۴۵). و درجای دیگر دراین زمینه می‌فرمایند: «شما هر چه خوف دارید از خودتان بترسید، از اینکه مبادا خدا ناخواسته در مسیر دیگری وارد بشوید، توجه به این چیزی که الان هست از دست برود و مردمی بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر خدای نخواسته یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک موضع دیگری پیدا کردید» (همان، ‏۱۶/ ۴۴۶).
این سخنان، اگر چه کوتاه اما اوج آینده نگری امام خمینی است که مهمترین آسیب یک نظام سیاسی را از آغاز، به مسئولان آن گوشزد کرده و هشدار داده است.

امام خمینی خمینی
امام خمینی


۲) عدم حضور مردم درعرصه‌های سیاسی
از نقاط بسیار مهم و سرنوشت ساز نظام جمهوری اسلامی، حضور گسترده و پرشور مردم در انتخابات است که کم‌رنگ شدن آن در واقع، هویت یک نظام مردمی را از آن می‌گیرد و آن را تو خالی می‌کند. افزون بر این در یک حکومت غیر مردمی، دشمنان از وقوع چنین سستی در سیستم بهره گیری می‌کنند و نااهلان و نامحرمان نیز سوء استفاده نموده و درمراکز قدرت جا خوش کرده و به استحاله نظام و تغییر بافت ارزش‌ها و باورهای مردم خواهند پرداخت. نگاه امام خمینی از انتخابات در جمهوری اسلامی همین بود که در جملات پائین آمده است: «خوف آن دارم که دراثر تبلیغات دامنه‌دار دشمنان نهضت اسلامی و مخالفان جمهوری اسلامی که در ظرف این مدت با هر وسیله ممکن به تضعیف آن کوشا بوده‌اند و اخیرا که قدم آخر پیروزی را ملت عزیز و هوشیار بر می‌دارند تبلیغات و شایعه سازیها به اوج خود رسیده و چون الهام دهندگان خود را در آستانه شکست نهایی یافته‌اند از هیچ تشبثی دست بردار نیستند. که جوانان عزیز ما که به همت والای خود نهضت اسلامی را پیش برده‌اند دراین مرحله نهایی سردی وسستی از خود نشان دهند و تحت تاثیر این شایعه‌‌ها واقع شوند و از شرکت دراین امر حیاتی اسلامی خودداری کنند اینجانب که عمر نالایق خود را برای خدمت به اسلام و ملت شریف در طبق اخلاص تقدیم می‌کنم امید است تقاضای متواضعانه و استدعای خیرخواهانه را بپذیرند و با شرکت عمومی خود در انتخابات عمومی قطع امید دشمنان جمهوری اسلامی و وابستگان به رژیم منحط سابق و هواخواهان آن خصوصا دولت آمریکای ستمکار را بنمایند. عزیزان من که امید نهضت اسلامی به شماست در روز تعیین سرنوشت کشور بپاخیزید و به صندوق‌‌ها هجوم آورید آرای خود را در آنها بریزید و با کمال آرامش و مراعات کامل اخلاق اسلامی این امر را انجام دهید» (همان، ‏۱۲/ ۱۷۷). اگر چه امام خمینی در آن مقطع کید دشمنان را عامل اصلی عدم مشارکت مردم در انتخابات می‌شمارد اما روشن است که اگر کم فروغی مشارکت مردم در سرنوشت خود، عامل درونی داشته باشد به مراتب بیشتر مردم را از مشارکت سیاسی دور و یاس و ناامیدی را در جامعه حاکم می‌کند.
حضرت امام خمینی(ره) با تاکید بر این نکته که عدم حضور مردم درجریان مشروطه باعث شکست مشروطه شد دراین زمینه می‌فرمایند: «اگر روحانیون و ملت، خطباء، نویسندگان و روشنفکران متعهد سستی بکنند و از قضایای صدر مشروطه عبرت نگیرند، به سر این انقلاب آن خواهد آمد که به سرانقلاب مشروطه آمد. چنانچه همه ما، همه ملت همه شماها و خصوصا روحانیت و خطباء درصحنه نباشیم و حاضر نباشیم در قضایایی که می‌گذرد مطمئن باشید که با عدم حضور شما به سر انقلاب آن خواهد آمد ولو دراز مدت هم باشد که بر سر مشروطه آمد» (همان، ‏۱۵،/۳۲۹).
الف) اختلاف میان اصناف مردم
حضرت امام خمینی در یک بیان ساده با بهره جویی از طبیعت که در معرض نگاه همه قرار دارد و درک آن برای همه سهل و آسان است، اتصال قطره‌های باران را که نهرها و رودخانه‌‌ها را جاری می‌سازد، کارساز می‌داند انسانها را تشبیه می‌کنند که اجتماع نیز کارساز است: «هر جمعیتى هر چه زیاد باشند، هر مقدار جمعیتشان زیاد باشد اگر چنانچه واحد، واحد باشند، دسته، دسته باشند، اینها آسیب پذیرند، از باطن خودشان هم آسیب مى‏بینند. اگر در یک مملکت مثلًا، ۳۵ میلیونى که حالا ما در آن زندگى مى‏کنیم، یک جمعیتهایى باشند متفرق، احزاب مختلفه، جمعیتهاى مختلفه باشند و انسجام با هم‏ نداشته باشند که یک نیروى واحد بشوند، آسیب پذیرند. شما فرض کنید اگر یک نیروى نظامى باشد، چه ارتش، چه ژاندارمرى، چه شهربانى، چه پاسدارها و فرض کنید، که این نیرو و قدرت نظامى‏اش زیاد است، عدد آن هم زیاد است، پنج میلیون فرض کنید نظامى داریم، اگر این پنج میلیون نظامى انسجام نداشته باشند، یا گروه گروه بشوند یا فرد، فرد، صد میلیون، یکى از او کارى نمى‏آید. مثل این قطرات منفصله از هم است که فرض کنید از باران باشد. صدها میلیون قطره از آن کارى نمى‏آید. آن وقت از آن کار مى‏آید که این قطرات با هم منسجم بشوند و یک رودخانه راه بیندازند. وقتى اینها با هم شدند، منسجم شدند و به یک وجهه هجوم بردند، این شهرها را خراب مى‏توانند بکنند، دیوارها را از بن بکنند. اما مادامى که یکى یکى هستند کار از آنها نمى‏آید. افراد انسان مثل قطرات باران مى‏ماند که اگر مادامى که یکى یکى هستند، هر که براى خودش یک فکرى مى‏کند. هر کسى براى خودش یک راهى دارد. هر چه زیادتر باشند، فسادش زیادتر مى‏شود. عوض اینکه وقتى عدد زیاد شد، کار انجام بدهد، وقتى این طور شد، کارها معطل مى‏ماند. حالا بنا شد که این قطره‏ها به هم اتصال پیدا کند، اگر بنا شد که قطراتى با هم متصل شدند لکن یک قطرات دیگرى هم على‏ حده متصل شدند، یک قطرات دیگر هم على‏ حده متصل شدند و اینها هر کدام یک راهى گرفتند، باز هم کارى از آنها نمى‏آید. و اگر اینها مثلًا فرض کنید که این قواى نظامى، انتظامى اگر چنانچه یک میلیون جمعیت باشد، لکن دستجات مختلفى با روشهاى مختلفى که هر کدام براى دیگرى کارشکنى کند، این از باطن مى‏پوسد. به جاى اینکه یک قوه‏اى باشد که در مقابل دشمن بایستد، یک قواى مختلفه‏اى است که خودشان به هم مى‏ریزند. اگر در باطن یک ارتشى، پوسیدگى پیدا شد خودش وامى‏رود. دیگر محتاج به این نیست که یک قدرتى بیاید او را بخواهد از بین ببرد. این خودش از بین مى‏رود. خودش از باطن مثل یک خربزه کرم زده، از باطن فاسد مى‏شود. ملت هم همین‌طور است. اگر چنانچه ۳۵ میلیون‏ جمعیت، ۳۵ میلیون یک نفرى باشد، یا ۳۵ میلیون جمعیت ۳۵ دسته بشوند هر کدام فرض کنید یک میلیون. این ۳۵ دسته‏اى که هر کدام یک میلیونند، وقتى در داخل یک مملکتى با آراى مختلف، با نظرهاى مختلف، کارهاى مختلف باشند، اینها آسیب مى‏بینند. محتاج نیست که از خارج به ما حمله کنند. خودمان در داخل خودمان را مى‏خوریم، تمام مى‏کنیم‏ (همان، ج‏۱۱، ص: ۴۸۸)

امام خمینی خمینی
امام خمینی


۳) اختلاف در میان روحانیت
حضرت امام خمینی اختلاف در میان اقشار روحانی به عنوان بانیان این نظام را نیز از آسیب‌های مهم آن می‌دانستند. ایشان این شکاف را تا آنجا مهم می‌دانستند که اختلاف در این امر را موجب شکست اسلام دانستند و در این زمینه می‌فرمایند: «صفهاى ما باید فشرده‌تر بشود؛ اختلافات ما باید کمتر بشود. من متاسفم که در بعضى از بلاد مى‏شنوم اختلاف شده است. اختلاف سرِ چه؟ براى چه اختلاف؟ آنهایى که اختلاف مى‏اندازند، اینها معلوم شد از اسلام اصلًا حظى ندارند. این اختلاف معنایش این است: شکست اسلام. اگر ما با هم مختلف بشویم، اسلام شکست مى‏خورد. اگر در قشر روحانى خداى نخواسته مردم احساس کنند که این اختلافات براى دنیاست- براى دین که اختلافى در کار نیست، همه ما، همه ما یک دین داریم، یک قرآن داریم، اگر اختلافى پیدا بشود، اختلاف روى اساس دنیاست، شیطان است که اختلاف مى‏اندازد- اگر سایر مردم توجه کنند که ملّاها روى هواهاى نفسانى با هم مختلف هستند، طلبه‏ها روى هواهاى نفسانى با هم مختلف هستند، مردم از شما رو برمى‏گردانند. [اگر] از شما رو برگرداندند، اسباب شکست شماست؛ شکست شما شکست اسلام است. وظیفه شما سنگین است آقا! شما باید با اخلاق خودتان، با اعمال خودتان مردم را دعوت کنید» (همان، ‏۶،/۲۸۴).
۴) تقابل جناح‌های معتقد به انقلاب اسلامی
اگر چه اختلاف و شکاف از هر نوعی باشد برای کشور و نظام مضر است، لکن خطرناکتر و نگران کننده‌تر آن است که معتقدان به انقلاب و همین نظام، به صورت جناح‌های مقابل یکدیگر درآیند و به صف آرایی و منازعه با هم بپردازند. البته این امر زمانی اثرات زیانبار خود را نشان می‌دهد که یک جناح معتقد در صدد حذف کلی جناح دیگر برآید: حضرت امام خمینی بیش از هر چیز نگرانی خود را از اختلاف در میان نیروهای معتقد به نظام اعلام نمودند و در این زمینه فرمودند: «من در طول این مبارزه از قبل ۱۵ خرداد تا وقتی که بساط شاهنشاهی به هم خورد هیچ وقت نگران نبوده‌ام برای اینکه می‌دیدم که مقابل هستیم با یک دستگاهی جبار ظالم و اجنبی و ما هم مکلفیم کوشش بکنیم برای اینکه این مسائل تبدیل بشود و اگر هم پیش نبردیم پیش من هیچ اهمیتی نداشت برای اینکه ما به تکلیف‌مان عمل کردیم و پیش خدا مسئولیت نداشتیم… نگرانی من از داخل خودمان است این ناسازگاری‌ها که در ارکان‌های اسلامی هست، هرجا بروی با هم توافق ندارند، هی دعوت به توافق می‌کنند همه، لکن خودشان هم توافق ندارند. این موجب نگرانی است برای اینکه این اسباب این می‌شود که این کشور به حال تزلزل باقی بماند و اگر یک مدتی به این حال تزلزل باقی بماند، آسیب از خودش پیدا می‌شود. یعنی داخل خودش آسیب می‌بیند، محتاج نیست که از خارج بیایند و به ما آسیب برسانند ما خودمان به جان هم میافتیم و خودمان را از بین می‌بریم» (همان، ‏۱۲،/۴۱۳).
۵) اختلاف در بین مسئولین
از نظر امام خمینی اختلاف مسئولین نظام، از آن موارد اختلاف است که مردم را از دست رسی به اهداف نظام مایوس می‌کند: «خوب شما انصاف بدهید که یک ملتی خونش را داده است و شما را به مسند نشانده، شما سرمسند جنگ بکنید؟ دعوا بکنید؟ هر روز صحبت بکنید هر روز انتقاد بکنید؟ روزنامه‌ها هر روز انتقاد بکنند؟ همه را بکوبند، به هم تهمت بزنند؟ به هم افترا بزنند؟ آخر این انصاف است، پیش خدا چه خواهد شد. این پیش ملت چه انعکاسی دارد؟ خارجی‌ها چه استفاده از آن می‌کنند، آنها همه دلشان می‌خواهد که شما توی سر کله هم بزنید و از مصالح مملکت غافل باشید و آنها یک وقتی کار خودشان را بکنند» (همان، ‏۱۳/۲۰۱)
از نظر امام اختلاف در بین مسئولین به اختلاف بین مردم سرایت می‌کند و مردم نیز دسته دسته می‌شوند، لذا می‌فرمایند: «اگر اختلاف در سران قوم پیدا شود، این اختلاف سرایت خواهد کرد و یک وقت می‌بینیم که مردم دسته دسته می‌شوند و هر کس یک طبلی می‌زند» (همان، ‏۱۷/۱۲۳) و در جای دیگر می‌فرمایند: «اگر خدای ناخواسته بین جامعه مدرسین با دولت یا جامعه با مجلس یا مجلس با دولت اختلاف بشود شکست می‌خوریم.» (همان، ‏۱۹/۳۰۴).

امام خمینی خمینی
امام خمینی


۶) اختلاف بین حوزه و دانشگاه
در هر انقلابی فرهیختگان و اقشار فرهنگی جامعه عهده‌دار تبیین و ترویج اهداف و آرمان‌های آن انقلاب می‌باشند. در انقلاب اسلامی ایران این مسئولیت مهم را دو قشر روحانی و دانشگاهی که عمده‌ترین قشر فرهیخته و فرهنگی انقلاب هستند، به عهده گرفته‌اند. این دو قشر، از سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل موقعیت اجتماعی خاص خود و ارتباط نزدیک با گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی و روشنگری درباره نامشروع بودن رژیم گذشته و معرفی نظام مطلوب و آرمان‌های متناسب با اعتقادات و ارزش‌های ملت ایران را آغاز کردند که به دنبال آن زمینه‌های فکری فرهنگی تحولات سیاسی و اجتماعی در جامعه آماده گردید. با گذشت زمان در اثر حوادث مختلف سیاسی و اجتماعی که در دهه ۳۰-۵۰ رخ داد به دنبال موضعگیری‌های دو نهاد فرهنگی حوزه و دانشگاه در برابر آن حوادث، اهمیت نقش این دو قشر بیش از پیش آشکار شد. از طرفی به دلیل بافت خاص هریک از این دو نهاد و تفاوت در بینش آنها در مسائل مختلف علمی سیاسی و اجتماعی، اختلافاتی در بین آنها ایجاد می‌شد که حضرت امام خمینی با درک عمیق از اهمیت نقش حوزه و دانشگاه و میزان تاثیرگذاری این دو بر روی سایر قشرهای جامعه، سعی در نزدیک کردن هرچه بیشتر دیدگاه‌های آنان به یک دیگر و راه رسیدن به اهداف و آرمان‌های مورد نظر اسلام و انقلاب داشت. حضرت امام از روحانیون و دانشگاه‌ها به عنوان مغز متفکر جامعه نام برده و می‌فرمایند: «تکلیف مهم آن است که متوجه به این قشر است و این قشر یعنی روحانیون دانشگاه‌ها و دانشجوها آنها که مغز متفکر جامعه است، این دو طایفه‌اند اینها مغز متفکرند» (همان، ج‏۸/۴۶۴). و بارها هشدار داده‌اند که اگر شکاف میان این دو قشر زیاد شود، دود آن به چشم ملت و نظام مردمی می‌رود و هر کس دل در گرو دین دارد باید آن را چاره کند و در همگرایی بیشتر این دو قشر بکوشد.

*امام خمینی: دولتی که پشتیبان ندارد شکست می‌خورد
*امام خمینی: ممکن است سر نیزه تا یک مدتی باشد اما نمی‌تواند دوام داشته باشد. بپرهیزید از اینکه از ملت جدا بشوید
*امام خمینی: نگرانی من از داخل خودمان است، این ناسازگاری‌ها که در ارکان‌های اسلامی هست، هرجا بروی با هم توافق ندارند، هی دعوت به توافق می‌کنند همه، لکن خودشان هم توافق ندارند. این موجب نگرانی است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *